من با الگوهای اجتماعی مخالفم
چون:
الگوی اجتماعی مردان در جامعه ما: یک موجود پشمالو با جورابهای پاره، زشت و کریه که بوی سگ مرده می دهد و دستانش پینه بسته و روحیاتش وحشیانه است .
الگوی اجتماعی ن در جامعه ما: یک موجود زیبا، جذاب و خوشگل که بوی عطر می دهد، آرایش دارد، دستانی نرم و خوشبو دارد و روحیاتش ملایم و لطیف است .
من مخالفم
من هم دوست دارم مردی باشم که زیبا و جذاب. دوست ندارم از الگوی مردان ایرانی پیروی کنم و پشمالو باشم و بوی سگ مرده بدهم. دوست دارم دوست داشتنی و جذاب باشم. دوست دارم دستانی نرم و خوشبو داشته باشم با روحیاتی ملایم و لطیف .
من هم دوست دارم مرد باشم ولی در جامعه از الگوی مردان جامعه (پشمالویی و بوی سگ مرده دادن) پیروی نکنم. مرد باشم ولی از الگوی ن جامعه ایرانی تبعیت کنم.
اصلن کی این الگوها را تعیین کرده؟
چرا یک مرد نتواند مرد اجتماعی باشد و برود لیزیک؟
چرا یک مرد نتواند نقش اجتماعی مرد را بازی کند و پای چشمش هم مداد چشم باشد؟
چرا یک مرد نتوان نقش اجتماعی مرد را ایفا کند و مژگانش فر خورده باشد؟
چرا یک مرد نتواند نقش اجتماعی مرد را ایفا کند و ناخن هایش لاک داشته باشد؟
چرا یک مرد نتواند نقش اجتماعی مرد را ایفا کند و بوی سگ مرده ندهد و یک کپه پشم نباشد؟
چرا یک زن تنواند نقش اجتماعی زن را ایفا کند و بوی سگ مرده ندهد و پشمالو نباشد؟
چرا نباید یک زن برود بیرون کار کند و بوی سگ مرده بگیرد و یک مرد وقت مانیکور ناخنش را نگیرد و کلاس یوگا نرود؟!
چرا باید گونه یک مرد پر از پشم باشد؟ چرا نباید گونه های یک مرد سرخابی باشد؟
چرا نباید لبهای یک مرد مثل غنچه گل باشد؟
چرا روی گوشهای یک مرد باید کپک بسته باشد؟
چرا یک مرد نمی تواند هم مرد باشد هم روی گوشش شاخه ای گل بگذارد، در دشت و دمن بچرخد، اشعار عاشقانه بگوید و بعد هم روی چمن ها غلت بزند و دور ستونهای طلایی آرزوهایش بچرخد؟
خسته شدیم از بس نقش اجتماعی خواسته دیگران را بازی کردیم
اصلن کی این الگوها را تعیین کرده؟
کی دیگران را موظف کرده این الگوهای ثبت نشده را رعایت کنند؟
اصلن از کجا اومدن این الگوها؟
درباره این سایت